مصارف زکات را خداوند چنین بیان می‌فرماید:
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَاِبْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنْ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ[1] یعنی: زکات مخصوص مستمندان، بیچارگان، گردآورندگان آن، کسانی که جلب محبتشان ]برای پذیرش اسلام...[ می‌شود. ]آزادی[ بندگان، ]پرداخت بدهی[ بدهکاران، ]صرف[ در راه ]تقویت آیین[ خدا، و واماندگان در راه می‌باشد. این یک فریضه‌ی مهم الهی است و خدا دانا و حکیم است.
اصنافی که زکات به آن‌ها تعلق می‌گیرد طبق آیه‌ی فوق به ترتیب ذیل می‌باشند:

1. فقرا: جمع فقیر و فقیر کسی است که کسب و دارایی ندارد تا کفایت طعام، لباس و مسکن او را نماید.

2. مساکین: جمع مسکین و مسکین کسی است که مقداری مال دارد اما تنها برای بعضی از نیازهای او کافی است، مانند کسی که به ده دینار نیاز دارد، اما کم‌تر از آن مثلاً سه دینار دارد. و به تعبیری مسکین کسی است که زمین‌گیر شده و توانایی کار ندارد. بنا بر قول اصح به فقرا و مساکین به اندازه‌ای داده می‌شود که کفایت غالب عمر آن‌ها را بنماید؛ لازم به یادآوری است که هزینه‌ی مورد نیاز برای ازدواج، جزو هزینه‌های معتبر برای زندگی شخص محسوب شده و برای تأمین آن از زکات استفاده می‌شود.

3. عاملان جمع‌آوری زکات: یعنی کسانی که به جمع‌آوری زکات مشغول هستند.

4. مؤلفة القلوب: کسانی هستند که تازه مسلمان شده‌اند، امید آن هست که با دادن سهمی از زکات به آنان، اسلام در قلبشان تقویت شود، یا کسانی هستند که در میان قوم خود دارای وجاهت و شرف می‌باشند و به دادن سهمی از زکات به آنان، امید اسلام آوردن آن‌ها می‌رود، یا کسانی هستند که اگر سهمی از زکات به آن‌ها داده شود با کافران نزدیک خود جهاد می‌کنند و مسلمانان را از حملات کفار و شر طغیان‌گران محفوظ می‌دارند، یا زکات را از اموال اقوامی وصول می‌کنند که فرستادن مأموران به آن مکان مشکل باشد.

5. فی الرِّقاب: آزادی بردگان از زنجیر بردگی، که همان مکاتَب‌ها هستند؛ یعنی کسانی که با سید و مالک خود، عقد مکاتبت می‌بندند بر این اساس که آنان به مالکان خود، اقساطی از مال بدهند و هرگاه آن را پرداخت نمودند از بردگی آزاد شوند؛ بنابراین به آنان سهمی از زکات داده می‌شود تا برای کسب آزادی و خریدن خود از بردگی، کمکی برای آنان باشد.

6. غارمون: بدهکارانی هستند که بر آنان بدهی فراوان و سنگینی باشد و از پرداخت آن ناتوان باشند، پس به آنان اندازه‌ای از زکات داده می‌شود تا بدهی‌های خود را پرداخت کرده و کفایت طعام، لباس و مسکن آنان را نماید، به شرطی که وام گرفتن آنان از راه غیر مشروع باشد، به آنان زکات داده نمی‌شود؛ مگر اینکه از معصیت و گناه توبه کنند و ظن غالب بر آن باشد که در توبه‌ی خود صادق هستند. از این گروه است، کسی که برای دفع فتنه (صلح) میان مردم، قرض بگیرد، به او از اموال زکات داده می‌شود، اگرچه ثروتمند باشد و بتواند از مال خود آن را بپردازد.

7. ابن السبیل: عبارت است از مسافری است که در حال سفر مباح باشد، یا کسی است که قصد سفر مباح (مشروع) را دارد، اگرچه برای تفریح باشد. پس سهمی از زکات که کفایت سفر او را بکند، یعنی هزینه‌ی برگشت نیز به وی پرداخت می شود و اگر از حمل وسایل خود ناتوان باشد، هزینه ی مرکب و حمل بار از زکات پرداخت می‌شود. اما اگر سفرش نامشروع باشد به او زکات داده نمی‌شود، مگر این که از معصیت توبه کند و ظن غالب بر آن باشد که در توبه‌ی خود صادق است.

8. فی‌سبیل‌الله: این نوع انفاق عبارتست از انفاق برای اعلای کلمه‌ی الله و اقامه‌ی احکام اسلام در جامعه و نشر اسلام و دفاع از آن، دفاع در برابر دشمن و یا مهیا ساختن سپاه اسلام برای حمله به دشمن و یا بالا بردن سطح علمی، اجتماعی، سیاسی و ... مسلمانان که همه و از مصادیق فی‌سبیل‌الله می‌باشند.

امتناع از انفاق در راه خدا، به هلاکت رسیدن مؤمن محسوب می‌شود؛ چرا که خداوند در قرآن می‌فرماید:

وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ[2] یعنی: و در راه خدا انفاق کنید و ]با ترک آن[ خود با دست خویش به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید. همانا خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.

از آیه‌ی فوق استنباط می‌گردد که اگر شخصی قدرت جهاد با نفس و مال را داشته باشد ولی از آن خودداری ورزد، خود را از رحمت خدا دور کرده است.

یکی از چیزهایی که در وقت مرگ انسان از آن ابراز پشیمانی می‌کند عدم انفاق است:

وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی أَحَدَکُمْ الْمَوْتُ فَیقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ ...[3] یعنی: از چیزهایی که به شما داده ایم بذل و بخشش و صدقه و احسان کنید پیش از آن که مرگ یکی از شما در رسد و بگوید: پروردگارا! چه می شود اگر مدت کمی مرا به تأخیر اندازی و زنده ام بگذاری ... .

چرا؟

... فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنْ الصَّالِحِینَ[4] یعنی: ... تا احسان و صدقه بدهم و در نتیجه از زمره ی صالحان و خوبان شوم.




منابع و ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- قرآن کریم، سوره‌ی توبة، آیه‌ی 60.
[2]- قرآن کریم، سوره‌ی بقرة، آیه‌ی 195.
[3]- قرآن کریم، سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 10.
[4]- قرآن کریم، سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 10.